مشاغل بدون آسیب شناختی کدامند؟
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۲۰۷۰۵۱
ایسنا/خراسان رضوی مشاغلی وجود دارد که افراد با انجام آن، ۴۰ درصد کمتر در معرض آسیب شناختی بعد از ۷۰ سالگی قرار دارند.
تحقیق جدید خطرات زوال شناختی روی ۷۰۰۰ نفر در ۳۰۵ شغل مورد بررسی قرار گرفت.
وقت آن است که در کلاس هنر یا آشپزی ثبتنام، کتاب بازیهای فکری و پازل را باز یا یک بار دیگر سعی کنید به ایتالیایی یا آلمانی تسلط پیدا کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شواهد علمی جدیدی بهدست آمده است که بهنظر میرسد آنچه را که بسیاری گمان میکردند، تأیید میکند؛ اینکه در مغز شما، مانند بسیاری از چیزها، ممکن است «ااگر از آموختههایتان استفاده نکنید به فراموشی سپرده شوند.»
نتایج تحقیق جدید نروژی نشان داد افرادی مجبور بودند از مغز خود در زمینه شغلی زیاد استفاده کنند، ۴۰ درصد کمتر در معرض آسیب شناختی در سنین بالای ۷۰ سال بودند، نسبت به افرادی که شغلشان بیشتر به کارهای روزمره متکی بود.
ترینه هولت ادوین از بیمارستان دانشگاه اسلو، محقق اصلی این تحقیق، در بیانیهای گفت: ما الزامات مشاغل مختلف را بررسی کردیم و دریافتیم که تحریک شناختی در محل کار در مراحل مختلف زندگی در دهههای ۳۰، ۴۰، ۵۰ و ۶۰ سالگی شما، با کاهش خطر ابتلا به اختلالات شناختی خفیف بعد از ۷۰ سالگی مرتبط است.
وی افزود: یافتههای ما ارزش داشتن شغلی را نشان میدهد که به تفکر پیچیدهتر بهعنوان راهی برای حفظ بالقوه حافظه و تفکر در دوران پیری نیاز دارد.
این تحقیق بر اساس مطالعه ۷۰۰۰ نفر در ۳۰۵ شغل انجام شد و محققان مشاغل را در چهار گروه دستهبندی کردند، از مشاغلی که به بیشترین تفکر و خلاقیت نیاز داشتند تا مشاغلی که کمترین نیاز را داشتند. برای مثال معلمان در دسته اول بودند. مشاغل پستچی و نگهبان در گروه چهارم قرار گرفتند.
حتی پس از محاسبه متغیرهایی مانند سن، جنسیت، تحصیلات و درآمد، محققان دریافتند افرادی که در گروه چهارم قرار داشتند ۶۶ درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات شناختی یا زوال عقل بالای ۷۰ سال بودند.
یا برعکس، افرادی که در گروه اول بودند، گروهی که باید همیشه در آن تفکر کرد، ۴۰ درصد کمتر از گروه اول دچار اختلال شناختی شدند.
خوب، بنابراین نمیتوانیم نتیجه بگیریم که انجام جدول کلمات متقاطع یا یادگیری یک ساز موسیقی خطر را تا ۴۰ درصد کاهش میدهد. این حداکثر مزیتی است که در طول دههها بهدست آمده است و در کسانی که مشاغل هیجانی داشتند در مقایسه با کسانی که مشاغل خستهکننده و معمولی داشتند، مشاهده شده است.
تمرین دادن مغز
اما این تحقیق به دادههایی افزود که نشان میدهد تمرین دادن مغز، بهعبارت دیگر، فکر کردن زیاد و انجام کارهایی که شما را از نظر ذهنی به چالش میکشد، بهراستی برای آن مفید است.
این یافته، شاید بهطرز شگفتآوری، موضوعی بحثبرانگیز میان محققان پزشکی باشد. بسیاری از محققان برجسته در این زمینه در هر دو طرف بحث موضع گرفتهاند و یافتن مطالعاتی که شما را به این فکر میاندازد که آیا کل ماجرا دروغ است یا خیر، کار سختی نیست.
یکی از چالشهای عمده تحقیقات در این زمینه بیشتر به امکان تحقق آن بستگی دارد.
به این دلیل که هیچ راهی برای تکرار شرایط آزمایشگاهی در دنیای واقعی وجود ندارد. ما نمیتوانیم یک میلیون جفت از دوقلوهای همسان را جدا کنیم، آنها را در ۲ موسسه پزشکی مختلف برای تمام عمرشان حبس کنیم سپس، برای مثال، فقط یک گروه را برای دههها تحت تربیت مغز و تحریک شناختی قرار دهیم و دریابیم چه اتفاقی میافتد.
بیشتر تحقیقات مجبور بودهاند بر خوداظهاری یا مداخله نظارت شده کوتاهمدت تکیه کنند.
این چیزی است که این تحقیق جدید در نروژ را بهویژه جالب میکند. این تحقیق، مشاغلی را مورد بررسی قرار داد که تعداد زیادی از مردم در طول چندین دهه انجام داده بودند. بنابراین محققان توانستند اثرات تحریک شناختی پایدار و تمرین را در درازمدت بررسی کنند.
این یک آزمایشگاه و کامل نیست، اما شروع بسیار خوبی است.
در همین حال شایانذکر است کسانی در جامعه علمی که نسبت به مزایای تحریک ذهنی بر سلامت مغز مشکوک هستند، اغلب سعی میکنند به سؤالی متفاوت از بقیه پاسخ دهند.
بهطور معمول، محققان پزشکی برای اثبات چیزی انتظارها رو بالا میبرند سپس در دستیابی به آن شکست میخورند. آنان اغلب بهسرعت به این نکته اشاره میکنند که A منجر به B میشود در حالیکه بهراستی ثابت نکردهاند، فقط اینکه، ارتباط آماری قوی بین A و B وجود دارد.
خوب قابل قبول است اما در دنیای واقعی ما با سوالات متفاوتی سروکار داریم. چه احتمالی وجود دارد که این یافته کمککننده باشد و هزینهها و خطرات آن چیست؟
بسیاری از مردم مدتها قبل از اینکه محققان پزشکی بهطور قطعی ثابت کنند که سیگار باعث سرطان ریه میشود، سیگار را ترک کردند. اگر منتظر اثبات این موضوع بودند، بسیاری از آنان همان ابتدا بهدلیل سرطان ریه میمردند.
این امر تحت هیچ شرایطی عملی نیست. زوال عقل، بیماری وحشتناک است، بیماری آلزایمر شایعترین نوع زوال عقل است. هر چیزی که بهطور قابل قبولی ممکن است خطر را کاهش دهد ارزش امتحان کردن را دارد. بهخصوص اگر به اندازه انجام جدول کلمات متقاطع جذاب باشد، یادگیری آلات موسیقی و یادگیری یک زبان جدید آسانتر از ترک سیگار است.
منابع
https://www.marketwatch.com
https://www.morningstar.com
https://finance.yahoo.com
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اقتصادی شغل اختلالات شناختی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی ورزشی ۴۰ درصد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۲۰۷۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلقین، خاطرات را تغییر میدهد!/ اثر تصویرسازی ذهنی بر حافظه
تاکنون به این نکته توجه کردهاید که خاطرات لحظات احساسیتان چقدر پررنگ و واضح در ذهنتان نقش بسته است؟ این موضوع از نظر علمی اثبات شده است و به نحوی است که خاطرات ثبت شده در لحظات عاطفی، چه شیرین باشند و چه تلخ، از دیگر خاطرات ماندگارتر هستند و همچنین قابلیت تحریف بیشتری هم دارند.
تحقیقات نشان میدهند که خاطرات در گذر زمان میتوانند تحریف شوند. این تحریفات در بسیاری از مواقع میتوانند ناشی از تلقینهای ذهنی باشند. احساسات نقش زیادی در شکلگیری حافظه دارند اما میتوانند در مقابل میزان تحریفپذیری خاطرات را افزایش دهند.
در سال ۲۰۱۴، مطالعه ای درمورد تاثیر تلقین بر حافظه و به وجود آوردن خاطرات کاذب صورت گرفت که در ادامه این مطلب آن را بررسی میکنیم.
موضوع مطالعه این تحقیق، مقایسه نیروی احساسات و قدرت تلقین بر تغییر ساختار حافظه است. در آزمایشهای عملی، به شرکتکنندگان تصاویری نمایش و پس از آن توضیحاتی شرح داده شد. بعد از این مراحل، برای بررسی نتایج و مقایسه آنها با یکدیگر، از شرکتکنندگان درباره احساساتشان درمورد دیدهها و شنیدهها سوالاتی پرسیده شد. محققان درباره پاسخها چنین میگویند: جواب شرکت کنندهها با برانگیختگی احساسی همراه بود. به شکلی که نسبت به دیدهها و شنیدههایشان، بسیار شدیدتر واکنش نشان دادند و این موضوع به دلیل تاثیر متقابلی است که تلقین و داستانسازی ذهنی بر فرآیند شکل گیری خاطرات میگذارد.
این تحقیق نشان داده است که افراد با تصویرسازی کردن، بخش زیادی از حافظه را تشکیل میدهند؛ به صورتی که ممکن است فرد با موضوعی برخورد مستقیم و حقیقی نداشته باشد اما با تصور آن موقعیت، تصویر مجازی را در ذهن خود بسازد و آن را پرورش دهد.
این مسئله در مواقعی مثل مواجهه با ترس و اضطراب میتواند شدیدتر بروز کند. هنگامی که یک فرد در موقعیت ترس قرار میگیرد، بیشتر از شرایط محیطی، نسبت به خاطر ذهن و تصوراتش آشفته میشود.
مطالعات نشان میدهند که تاثیر تلقین و تصویرسازی بر خاطرات عاطفی منفی بیشتر است. در این راستا میتوان به مثال موقعیت وحشتزا که به اشاره شد استناد کرد.
به طور کلی این تحقیق سعی در اثبات قدرت و اثرگذاری تلقین و تصویرسازیهای ذهنی خصوصا درمورد خاطرات عاطفی دارد.
منبع: CogBlog
ترجمه: تکتم شریفی نژاد – خبرنگار تحریریه جوان قدس